شهریار شعر و موسیقی را که بهترین محرک عواطف و احساسات بشر است با هم دارد و سه تار رندانه ئی می زند که راستی شونده را از عالم مادی به عالم روحانی و رؤیا می برد. و چنان او را با تخیل و عاطفه سرگرم می کند که وقتی آهنگ و نغمه اش تمام شده تا چند لحظه شنونده در آن عالم اسرارآمیز پر از تخیل و رویا باقیست تازه هنگامی که به خود می آید یعنی به عالم مادی برمیگردد کاملاً احساس می کند که روحش از دنیایی بزرگ و عظیم به محیطی منحط و آلوده نزول کردهاست...